سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی چقدر سخت بود...


http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRhdGZfAreCvcEwnWD776wbbNwuw6SE45MRQYTzOhqBIbZf9H6FZA

تقدیم به کسی که کنارم نیست

ولی حس بودنش به من شوق زیستن می‌دهد

به تو تقدیم می‌کنم تمام احساسات درونم را

که مشتاقانه تو را طلب می‌کنند.

به تو تقدیم می‌کنم لحظه لحظه‌های دلتنگی‌ام را

که به وسعت تمام روزهایی است که بی‌ تو سر کردم

و به تو تقدیم می‌کنم عشق را

که در تپشهای قلبم و در اشتیاق چشمان همیشه

منتظرم یافتم.

این ارزشمندترین هدیه من به توست،

گوشه‌ای از قلبت پناهش ده

و با خورشید مهربانی‌ات نگهبانش باش

همیشه در خاطرم خواهی ماند.


نوشته شده در یکشنبه 89/10/5ساعت 6:13 عصر توسط سعید نظرات ( ) |

http://pib.ir/uploads/s/samim123/125613.jpg 

 

همیشه خسته شبهای شاعرانه منم

کجاست فرصت یک لحظه با تو زیستنم؟

اگرچه باعث تشویش و اضطراب منی

هنوز در شک و تردید انتخاب منی

همیشه عشق تو آغاز اعتراف من است

اسیر بازی ذهن خیالباف من است

دلم گرفته از این روزهای تکرار

و مانده ام که چه اندازه دوستم می داری

چقدر این دل تنهای من تحمل داشت

برای اینهمه عاشق شدن تحمل داشت

وعشق های زمینی که پایبندم کرد

                      کنار نام تو دلتنگی مرا کم کرد

توئی که زندگی عاشقانه لایق توست

تمام هستی من مدتیست عاشق توست

تمام زندگیم بی تو بوی غربت داشت

و از سکوت غم انگیز من شکایت داشت

به شکوه های دلم رنگی از سکوت بزن

برای خستگی ام لحظه ای فلوت بزن

منم که بعد تو تندیس مرگ خواهم شد

و زیر بارش غم خیس مرگ خواهم شد

نخواه بعد تو بازیچه غزل بشوم

و در هوای غزلهای بی تو حل بشوم

من این همیشه پرواز را نمی خواهم

هوای اینهمه ایجاز را نمی خواهم

همیشه دل خوش پایان راه می مانم

شروع جاده و آغاز را نمی خواهم

بهار چله چله های پس از تو تعطیلی است

چگونه اینهمه آواز را نمی خواهم

اگرچه پنجره ها روبروی من باز است

پس از تو جرات پرواز را نمی خواهم

دلم گرفته ولی بعد رفتنت دیگر

غروب و پنجره باز را نمی خواهم

نگیر فال ببند این کتاب را حتی

پس از تو حافظ شیراز را نمی خواهم

شبی نیاید از این شعرها عبور کنی

مرا دوباره از این عاشقانه دور کنی

از انحنای خیابان توئی که رد شده ای

چه زود رسم بد شهر را بلد شده ای

برای دیدن تو پشت شیشه خواهم ماند

منم که منتظرت تا همیشه خواهم ماند

و زخم کهنه دل را دوباره نو نکنی

به جرم عشق مرا بین شهر هو نکنی

خدا نکرده برای تو باز نشود

و زیر پای جدایی دلم لگد نشود

نه! من تحمل آن روز را ندارم عزیز

تمام زندگییم خوب من ! بهارم عزیز

برای زندگیم شعر دلخوشی نشود

و راه آخر من بی تو خودکشی نشود

منم پس از تو و تنها غرور مردم شهر

بدون بودن تو مرده شور مردم شهر


نوشته شده در یکشنبه 89/10/5ساعت 6:10 عصر توسط سعید نظرات ( ) |


Design By : Pichak